سرطان چیست؟
بدن تشکیل شده از تریلیون ها سلول زنده است. در بدن نرمال سلول ها رشد می کنند، برای سلول سازی تقسیم می شوند، و به شیوه ی منظمی می میرند. در طول سال های اولیه ی زندگی انسان، سلول های طبیعی سریعتر تقسیم می شوند تا تا فرد بتواند رشد کند. بعد از اینکه بالغ می شود بیشتر سلول ها فقط برای جایگزن شدن سلول های فرسوده یا در حال مرگ یا به منظور ترمیم اسیب ها تقسیم می شوند.
سرطان زمانی شروع می شود که سلول ها در یک بخش بدن خارج از کنترل رشد می کنند. انواع مختلفی از سرطان وجود دارد، اما همه ی ان ها به خاطر رشد خارج از کنترل سلول های غیر عادی شروع می شوند.
رشد سلول های سرطانی متفاوت از رشد سلول های عادی است. سلول های سرطانی به جای مردن رشد می کنند و سلول های غیرعادی و و جدیدی را می سازند. در بیشتر موارد سلول های سرطان یک توده را می سازند. همچنین سلول های سرطانی می توانند در غشاهای دیگر رشد کنند، چیزی که سلول های نرمال قادر به انجام ان نیستند. رشد خارج از کنترل و حمله به دیگر غشاها چیزی است که باعث می شود سلول سرطانی شود.
سلول ها به خاطر اسیب یه DNA سرطانی می شوند. DNA در هر سلولی وجود دارد و تمام فعالیت های سلول را هدایت می کند. در سلول های نرمال، زمانیکه DNA اسیب می بیند سلول یا اسیب را ترمیم می کند یا می میرد. در سلولهای سرطانی، DNA اسیب دیده ترمیم نمی شود، اما سلول انطور که باید بمیرد نمیرد. در عوض، این سلول سلول های جدیدی می سازد که بدن به ان نیاز ندارد. این سلول های جدید DNAهای با همان اسیب را تولید می کنند مانند سلول نرمالی که این کار را انجام می دهد.
افراد نمی توانند DAN اسیب دیده را به ارث ببرند، اما بیشتر اوقات اسیب DNA به طور اشتباهی زمانی که سلول طبیعی درحال تولید مجدد است به علت مشکلی در محیط زیست رخ می دهد. گاهی اوقات علت اسیب DNA چیزی واضح است، مثل استعمال دخانیات. اما گاهی دلیل خاصی وجود ندارد.
سلول های سرطانی اغلب به دیگر بخش های بدن حرکت می کنند، جاییکه ان ها رشد می کنند و تومورهای جدیدی می سازند که جایگزین غشای سالم می شود. به این فرایند متاساز می گویند. این زمانی اتفاق می افتد که سلول های سرطانی وارد جریان خونی یا رگهای لنف بدن ما می شوند.
بدون توجه به این که سرطان در کدام قسمت منتشر می شود، براساس محلی که شروع شده است نامگذاری می شود. برای مثال، سرطان سینه که به کبد نشر کرده است سرطان کبد است، نه سرطان کبد. همچنین سرزان پروستاتی که به استخوان رسیده است سرطان پروستات است نه استخوان.
انواع مختلف سرطان رفتارهای مختلفی را نشان می دهند. تومروهای که سرطانی نیستند، خوش خیم گفته می شوند. تومورهای خوش خیم نمی توانند به دیگر بافت حمله کنند یا در دیگر بخش های بدن منتشر شوند. در بیشتر قسمت های بدن این تومورها بدون تهدید سلامت هستند. اما در مغز، حتی این سلولهای خوش خیم می توانند انقدر بزرگ شوند تا به غشای مجاور مغز اسیب بزنند. این می توانند باعث باعث از کار انداختن یا در برخی موارد تهدید کننده ی زندگی باشد.
سلول های سرطانی مغز و نخاع چه هستند؟
تومورهای مغز و نخاع توده هایی از سلول در مغز یا نخاع هستند که خارج از کنترل رشد کرده اند.
در بیشتر بخش های بدن تشخیص سلول های خوش خیم و بدخیم مهم است. تومورهای خوش خیم به غشای مجاور یا قسمت های دور بدن پخش نمی شود، بنابراین در دیگر بخش های بدن ان ها تقریبا بدون تهدید زندگی وجود دارند. یکی از دلایل اصلی سلول ها بدخیم که خطرناک هستند این است که می توانند در سراسر بدن نشر کنند.
اگرچه سلول های مغز به ندرت به دیگر بخش های بدن سرایت می کنند، بیشتر ان ها می توانند اما از طریق غشای مغز منتشر شوند. حتی سلول های خوش خیم می توانند وقتی رشد می کنند فشار اورند و غشای مغز را نابود کنند، اسیبی که اغلب باعث از کار انداختن بدن و گاهی اوقات مرگ می شود. به همین دلیل، دکترها معمولا از اصطلاح تومورهای مغزی به جای سرزان مغز استفاده می کنند. سرطان اصلی در مورد مغز و نخاع ان هایی هستند که به راحتی از طریق بقیه مغز یا نخاع منتشر می شوند و چه برداشته شوند چه بنه دوباره بر میگردند.
تومورهای نخاع و مغزدر بزرگسالان و کودکان متفاوت است. ان ها اغلب در بخش های مختلف شکب می گیرند، رشد می یابند و ممکن است درمان های مختلفی داشته باشند.
این تحقیق فقط به تومورهای نخاع و مغز بزرگسالان می پردازد.
سیستم عصبی مرکزی
برای درک تومرهای مغز و اعصاب، اگاهی در مورد ساختار و عملکرد طبیعی سیستم عصبی مرکزی (CNS) که نام پزشکی برای مغز و نخاع است، کمک کننده است.
مغز مرکز فکر، احساس، حافظه، صحبت، بینایی، شنوایی، حرکت، و چیزهای بیشتر است. عصب های خاص و نخاعی در سر عصب های جمجمه نام دارند که به انتقال پیام بین مغز و بقیه ی بدن کمک می کنند. این پیام ها به ماهیچه های ما می گویند چطور حرکت کنند، اطلاعات جمع اوری شده را توسط حواس ما انتقال دهند، و عملکردهای ارگان های درونی ما را هماهنگ کنند.
مغز توسط جمجمه حفاظت می شود. همینطور،نخاع توسط استخوان ها ستون فقرات حفاظت می شوند.
مغز و نخاع توسط مایعی خاص به نام مایه مغزی نخاع (CSF) احاطه و زیرسازی شده اند. مایع مغزی نخاع توسط شبکه کوروئید ساخته می شود، که در فضاهایی در مغز جای گرفته است که حفره ی مغزی نام دارند. حفره های مغزی و فضای اطراف مغز و نخاع با CSF پر شده اند.
بخش هایی از مغز و نخاع
حوزه های اصلی مغز شامل مخ، مخچه، و ریشه مغز است. هرکدام این بخش ها عملکرد خاصی دارد.
مخ: مخ بزرگ است، بخش بیرونی مغز است. دو نیم کره دارد و منطق، فکر، احساس و زبان را کنترل می کند. همچنین مسئول برای حرکت برنامه ریزی شده ی ماهیچه ها است و اطلاعات حسگری از قبیل بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه، و درد را دریافت و تفسیر می کند.
نشانه هایی که توسط تومور در نیمکره ی مغزی ایجاد می شود، به جایی که تومور در ان است بستگی دارند. نشانه های معمول به قرار زیر هستند:
- تشنج
- مشکل تکلم
- تغییر حالت هایی مانند افسردگی
- تغییر در شخصیت
- ضعف یا فلج در بخشی از بدن
- تغییراتی در بینایی، شنوایی، یا دیگر حس ها
گانگلیای اصلی: گانگلیای اصلی ساختارهایی عمیق تر در مغز هستند که به کنترل حرکات ماهیچه ی ما کمک می کنند. تومورها یا مشکلات دیگر در این بخش از مغز عمدتا باعث ضعف می شوند، اما در مواردی محدود می تواند باعث تومور یا حرکات غیرارادی دیگر شود.
مخچه: مخچه زیر مخ در بخش پسین مغز قرار دارد. کمک کنده ی هماهنگ شدن حرکات است. تومروهای مخچه می تواند مشکلاتی در حرکت راه رفتن، مشکلاتی در حرکات دقیق دست، بازوها، پاها، و مشکلاتی در بلع یا هماهنگی حرکات چشم، و تغییراتی در نحوه ی تکلم به وجود اورد.
ریشه ی مغز: ریشه ی مغز بخش پایینی مغز است که به نخاع متصل می شود. شامل دسته های فیبرهای عصبی طولانی است که کنترل ماهیچه ها و حس یا احساس را بین مخ و بقیه ی بدن کنترل میکند. مرکزهای خاص در ریشه ی مغز نیز به تنفس و ضربان قلب کمک می کند. همچنین بیشتر عصب های جمجمه در ریشه ی مغز شروع می شوند.
تومورها در این مناطق مهم مغز باعث ضعف، ماهیچه های سفت، یا مشککلاتی مرتبط با درک، حرکات چشم یا صورت، شنوایی، یا بلع می شود. دوبینی و همچنین مشکلات مرتبط با هماهنگی راه رفتن، نشانه ی اولیه ی رایج تومورهای ریشه ی مغز است. از انجا که ریشه ی مغز منطقه ی کوچکی است که برای زندگی ضروری است، ممکن نیست با جراحی تومور را برداریم.
نخاع: نخاع بسته های فیبرهای خیلی طولانی دارد که سیگنال هایی را که ماهیچه ها، حس یا احساس و مثانه و روده کنترل می کند، انتقال می دهد.
تومورهای نخاع می تواند باعث ضعف، فلج، یا بی حسی شوند. تخاع یک ساختار باریک دارد، بنابراین تومورها در ان معمولا باعث علایمی در دوطرف بدن می شود. این از بیشتر تومورها که اغلب فقط روی یک سمت بدن تاثیر می گذارد متفاوت است.
عصب هایی که به بازو می رسند، در نخاع در سطح گردن شروع می شوند. عصب هایی که نخاع را به پاها، مثانه و روده شاخه بندی می کنند، در پشت بالا می ایند. بیشتر تومورهای نخاع از گردن شروع می شوند و باعث نشانه هایی در بازو ها و پاها می شوند و همچنین روی عملکرد روده و مثانه تاثیر می گذارند. تومورهای نخاع زیر گردن روی پاهاو عملکرد مثانه و روده تاثیر می گذارد.
عصب های جمجمه: عصب های جمجمه مستقیما از پایه ی مغز شکل می گیرند. تومورهایی که از عصب های جمجمه شروع می شوند، می توانند باعث مشکلات بینایی، مشکل بلع، فقدان شنوایی در یک یا هر دو گوش، یا فلج بدن، بی حسی، یا درد شوند.
انواع سلول ها و غشای بدنی در مغز و نخاع
نخاع و مغط انواع مختلفی از غشا و سلول ها را دارند، که به انواع مختلفی شکل می گیرند:
عصب ها: این ها مهمترین سلول ها در مغز هستند،.سیگنال های الکتریکی و شیمیایی مخابره می کنند که تعیین کننده ی فکر، احساس، بیان، حرکت ماهیچه ها، احساس، و هرچیزی فراتر از انچه که مغز و نخاع انجام می دهد هستند. عصب ها این سیگنالها را از طریق فیبرهای عصبی خود ارسال می کنند. اکسون ها درمغز بیشتر کوتاه هستند درحالیکه انهایی که در عصب هستند می توانند به بلندی چند فیت باشند.
برخلاف خیلی از انواع سلول ها که می توانند رشد کنند و تقسیم شوند تا اسیب ها را ترمیم کنند، نورون ها در مغز و اعصاب تا حد زیادی حدود یک سال بعد از تولد تقسیم را متوقف می کنند. نورون ها معمولا تومور نمی سازند اما اغلب به وسیله ی تومورهایی که در مجاورت ان ها هستند اسیب می بینند.
سلول های گلیال: سلول های گلیال سلول های حمایت کننده ی مغز هستند. بیشتر تومورهای مغز و اعصاب از سلول های گلیال شورع می شوند. این تومورها گاهی اوقات گلیوماس گفته می شوند.
سه نوع از سلول های گلیال وجود دارند- آستروسیت ها، الیگودندروسیت ها، اپاندیمال. نوع چهارمی که به ان میکروگلیا می گویند بخشی از سیستم ایمنی است و به درستی یک سلول گلیال نیست.
- استروسیت ها به تغذیه و حمایت عصب کمک می کننند. زمانی که مغز اسیب می بیند، آستروسیت ها غشاهای زخم را تشکیل می دهند که به تعمیر اسیب کمک می کند. تومورهای اصلی که از این سلول ها شروع می شوند استرسیتوماس و گلیوبلاستوماس نام دارند.
- اولیگودنتروسیت ها ملین می سازند، ماده ای چرب که اطراف اکسون های سلول عصبی مغز و نخاع را می پوشاند و عایق می کند. این کمک می کند نورون ها از طریق اکسون ها سیگنال های الکتریک ارسال کنند. تومورهایی که در این سلول ها شروع می شوند الیگندروگلیماس نام دارند.
- سلول های اپیندمال در بخش مرکزی مغز و از بخش مسیر تا جایی که CFS جریان دارد، حفره ها را جدا می کنند. تومورهایی که از این سلول ها شروع می شوند اپندیموماس نام دارند.
- میکروگلیا سلول های ایمنیِ سیستم عصبی مرکزی هستند.
سلول های اکتودرم عصبی: این ها شکل های اولیه ی سلول های سیستم عصبی هستند که احتمالا در توسعه ی سلول مغزی دخیل هستند. ان ها در مغز پیدا می شوند، اگرچه که اغلب در سیستم عصبی مرکزی بزرگسالان هم دیده شده اند. معمول ترین تومورها که از این سلول ها می ایند در مخچه شکل می گیرند و مدولوبلاستوم نام دارند.
مننژ: این ها لایه های غشا هستند که مغز و نخاع را می پوشانند و حفاظت می کنند. CFS از فضاهای تشکیل شده توسط مننژ عبور می کند. معمول ترین تومورها که در این غشاها شروع می شوند مننژیوم نام دارند.
شبکه کوروئید: منطقه ای از مغز در حفره ها است که CFS می سازد، که مغز را تغذیه می کند و از ان حفاظت می کند.
غده هیپوفیز و هیپوتالاموس: هیپوفیز غده ی کوچکی در پایه ی مغز است. به بخشی از مغز متصل شده است که هیپوتالاموس نام دارد. هر دو هورمون هایی را می سازند که به تنظیم فعالیت غده های دیگر در بدن کمک می کند. برای مثال، ان ها میزان هرورمون تیروئید را که توسط غده ی تیروئید ساخته می شود، تولید و ازاد شدن شیر در سینه ها، ومیزان هورمون های مردانه و زنانه توسط بیضه ها و تخمدان ها را کنترل می کنند. همچنین هورمون رشد را می سازند که رشد بدن را تحریک می کند، و وازوپرسین می سازند که توازن اب کلیه ها را تنظیم می کند.
رشد تومورها در نزدیکی هیپوفیز یا هیپوتالاموس، همچنین جراحی یا رادیو تراپی در این منطقه، می تواند روی این عملکردها تاثیر بگذارد. برای مثال، تومورهایی که در غده ی هیپوفیز شروع می شوند میزان زیادی از یک هورمون را تولید می کنند، که مشکل ساز می شود. از طرف دیگر، فرد بعد از درمان می تواند سطوح پایینی از یک یا چند هورمون را داشته باشد، و نیاز به هورمون های بیشتری برای جبران داشته باشد.
غده پینه آل: این غده در واقع بخشی از مغز نیست. در واقع، غده ی درون ریز کوچکی است که بین نیمکره ی مغزی است. باعث تولید ملاتونین می شود، هورمونی که خواب را در واکنش به نور تنظیم می کند. بیشتر تومورهای این غده پینئوبلاستوما گفته می شوند.
حائل مغز- خون: خط داخلی رگ های خونی در مغز و نخاع حائل انتخابی بین خون و غشاهای سیستم عصبی مرکزی ایجاد می کند. حائل معمولا به حفظ توازن متابولیک بدن و حفظ سموم مضر از وارد شدن به مغز کمک می کند. متاسفانه، بیشتر داروهای شیمی درمانی را که می تواند سلول های درمانی را بکشد، در خارج نگاه می دارد، که در برخی موارد تاثیر ان ها را کم می کند.
انواع تومورهای مغز و نخاع در بزرگسالان
تومورهایی که در مغز شروع می شوند مانند تومورهایی که در ارگان های دیگر شکل می گیرند مانند ریه، سینه که بعدا به مغز می رسند نیستند. در بزرگسالان تومورهای متاساز شونده به مغز در واقع معمول تر از تومورهای اولیه ی مغز هستند. این تومورها به شیوه ی مشابهی درمان نمی شوند. مثلا، سرطان های ریه و سینه که به مغز نشر می کنند به طور متفاوتی از سرطان هایی که در مغز شروع می شوند درمان می شوند.
این مطلب فقط مربوط به تومورهای اولیه ی مغز و نخاع است، نه ان هایی که به مغز و نخاع از جاهای دیگر سرایت کرده اند
برخلاف سرطان هایی که در دیگر بخش های بدن شروع می شوند، تومورهایی که در مغز یا نخاع شروع می شوند به ندرت به ارگان های دوردست می روند. بنابراین، تومورهای مغز یا نخاع بعضا خوش خیم هستند. ان ها می توانند با رشد و انتشار به نقاط مجاور اسیب بزنند، جایی که می توانند غشای مغز نرمال را نابود کنند. و برخلاف اینکه ان ها کاملا برداشته یا نابود می شوند، بیشتر تومورهای مغز و نخاع دوباره به رشد ادامه می دهند و درنهایت زندگی فرد را تهدید می کنند.
سلول های اولیه ی مغز می توانند در هر نوع غشایی یا سلولی در مغز یا نخاع شروع شوند. برخی تومورها ترکیبی از انواع سلول ها را دارند. تومورها در مناطق مختلف سیستم مرکزی می توانند به طور متفاوتی درمان شوند و پیش بینی متفاوتی داشته باشند.
گلیوم
گلیوم ها نوع خاصی از تومور مغزی نیستند. گلیوم اصطلاحی کلی برای گروهی از تومورها است که در سلول های گلیال شروع می شوند. تعدادی از سلول ها را می توان گلیوم دانست، مانند گلیوبلاستما، آستروساتیوما, الیگدندروگلیوما، و اپندیموما. در حدود 3 تا از 10 تا از سلول های سرطانی گلیوم هستند. بیشتر تومور های مغزی با رشد سریع گلیوم ها هستند.
آستروساتیوما
آستروساتیوما ها تومورهایی هستند که در سلول های گلیال شروع می شوند که آستروسیت نام دارند. در حدود 2 تا از 10 تومور مغزی آستروساتیوما هستند.
بیشتر ان ها می توانند به طور گسترده در مغز گسترش یابند و با غشای مغطی نرمال مخلوط شوند، که می تواند جداسازی ان ها را از طریق جراحی مشکل سازد. گاهی اوقات ان ها در طول مسیرهای جریان مغزی نخاعی (CSF) منتشر می شوند. ان ها به ندرت در خارج از مغز یا نخاع منتشر می شوند.
آستروساتیوما ها اغلب به صورت درجه بالا، میانی، یا پایین براساس بزرگی سلول ها تحت میکروسکوپ طبقه بندی می شوند.
- مدل های درجه بالاکه معروف به گلیوبلاستما هستند، سریع ترین هستند. این تومورها در حدود دوسوم ان ها را تشکیل می دهند و رایج ترین نوع سلول های بدخیم در بزرگسالان هستند.
- مدل میانی ان ها یا آناپلاستیک آستروساتیوما ، به طور معمولی رشد می کند.
- نوع پایین انها رشد ارامی دارد، اما می توانند در طول زمان سریع تر و بدتر شوند.
- برخی انواع نوع پایین که آستروساتیوما غیر نفوذ هستند، معمولا در غشاهای مجاور رشد نمی کنند و پیش بینی های خوبی دارند. این ها شامل تومورهای پیلوسیتیک آستروسیتوماو نورواپیتلیال دیسمبروپلاستیک هستند. بیشتر در بچه ها شایع هستند.
الیگودندروگلیوم
این تومورها در سلولهای گلیال مغز شروع می شوند و الیگودندروسیت نام دارند. این تومورها رشد ارامی دارند اما مثل آستروساتیوما اغلب ان ها به غشای مجاور نزدیک شوند و به طور کامل نمی توان با جراحی ان را خارج کرد. گاهی اوقات، الیگودندروگلیوم در طول مسیرهای CSF منتشر می شوند اما به ندرت خارج از مغز یا نخاع منتشر می شوند. همانند آستروسیتوما ها می توانند در طول زمان بدتر شوند. فرم های خیلی بدی از این تومورها معروف به الیگودندروگلیوم اناپلاستیک هستند. فقط حدود 2 درصد از سلول های مغزی الیگودندروگلیوم هستند.
اپاندیموم
این تومورها از سلول های اپندیموسیت به وجود می ایند که حفره ها را می پوشانند. دامنه ی ان ها از تومورهای نسبتا درجه کم تا درجه بالا است، که معروف به اپاندیموم آناپلاستیک هستند. در حدود 2 در صد از تومورهای مغزی اپندیموما هستند.
اپندیموما ها نسبت به دیگر گلیوم ها تمایل به انتشار در مسیرهای CSF دارند اما بیرون مغز یا نخاع منتشر نمی شوند. اپاندیوما می تواند خروج CSF را از حفره ها مسدود کند، باعث شود حفره ها خیلی بزرگ شوند- حالتی که ازدیاد غیرعادی مایع نام دارد.
برخلاف آستروسیتوما و الیگودندروگلیوم، اپندیموما می تواند به طور کامل جراحی و برداشته شود. اما از انجا که می تواند در سطح اپندیموسیت و مسیرهای CSF منتشر شود، درمان ان ها گاهی مشکل است. اپندیموم های نخاعی بالاترین شانس معالجه با جراحی را دارند، اما درمان می تون باعث اثرات جانبی مرتبط با اسیب عصب شود.
گلیوم مختلط
این تومورها می تواند بیشتر از یک نوع سلول باشد. مثلا، الیگوآستروسیتومای ها برخی انواع مشابه هم الیگودندروگلیوم و هم آستروسیتوما را دارند. درمان معمولا بر اساس پرسرعت ترین عنصر تومور است.
مننژیوم
مننژیوم ها مننژ شروع می شوند، لایه های غشایی که بخش بیرونی مغز و نخاع را محاصره می کنند. مننژیوم ها حدود 1 از 3 تومور اولیه ی مغز و نخاع هستند. ان ها معمول ترین تومورهای مغزی در بزرگسالان هستند.
خط این تومورها با افزایش سن بیشتر می شود. ان ها حدود دو بار بیشتر در زنان اتفاق می افتند. گاهی این تومورها در خانواده هایی ، به ویژه در ان هایی که نوروفیبروماتوز دارند شیوع می یابد، سندرومی که در ان فرد تومورهای خوش خیم زیادی از غشای عصبی دارد.
مننژیوم ها اغلب درجه دارند، که این درجه ها بر اساس تشخیص ان ها در زیر میکروسکوپ است.
- تومورهای درجه 1 سلول هایی دارند که بیشتر شبیه سلول های طبیعی هستند. ان ها حدود 80 درصد از ممنژیوم ها را می سازند. بیشتر ان ها را می توان با جراحی درمان کرد، اما برخی ها خیلی نزدیک به ساختارهای حیاتی در عصب های مغز و نخاع رشد می کنند و نمی توانند به تنهایی با جراحی معالجه شوند.
- مننژیوم های درجه 2 معمولا سلول هایی دارند که نسبتا غیر طبیعی به نظر می رسند. حدود 15 درصد تا 20 درصد مننژیوم ها درجه 2 هستند. می توانند به طور مستقیم به غشای مجاور مغز و استخوان رشد پیدا کنند و به احتمال بیشتر بعد از جراحی برمی گردنند.
- مننزیوم های درجه 3 سلول هایی دارند که بیشتر غیرعادی به نظر می رسند. حدود 1 تا 3 درصد مننژیوم ها را می سازند. خیلی سریع رشد می کنند و می توانند نزدیک غشای مغز و استخوان رشد کنند، و به احتمال زیاد بعد از درمان دوباره برمی گردنند. گاهی می توانند به بخش های دیگر بدن هم سرایت کنند.
مدولوبلاستوما
مدولوبلاستوما ها از سلول های نورواکتودرم در مخچه شکل می گیرند. انهای تومروهایی هستند که خیلی سریع رشد می کنند و اغلب در مسیرهای CSF منتشر می شوند، اما می توانند با جراحی، رادیوتراپی، و شیمی درمانی درمان شوند.
مدولوبلاستوما بیشتر در کودکان اتفاق می افتد. ان ها بخشی از طبقه ی تومورها هستند که که تومورهای
نورواکتودرم نام دارند که می توانند در بخش های دیگر سیستم های عصبی مرکزی شروع شوند. ان ها به طوردقیق در تحقیق مربوط به کودکان بحث شده اند.
گانگلیولیوماس
گانگلیولیوماس ها شامل هم سلول های گلیال و هم عصبی هستند. این تومورها در بزرگسالان خیلی غیر معمول هستند و می توانند معمولا با جراحی به تنهایی بهبود یابند یا می توانند با رادیو درمانی همراه شوند.
Schwannomas
Schwannoma ها از سلول ها Schwann به وجود می ایند که عصب های جمجمه و دیگر عصب ها را احاطه می کنند و می پوشانند. ان ها حدود 8 درصد از تومورهای CNF را تشکیل می دهند.
Schwannoma ها تقریبا همیشه تومورهای خوش خیم هستند. می توانند از هر عصب جمجمه ای به وجود ایند. زمانی که روی یک عصب جمجمه ای که مسئول شنیدن است شکل می گیرد و نزدیک مخچه متوازن می شود، به ان ها شوانوم دهلیزی ، یا نوروم آکوستیک می گویند. همچنین می توانند روی عصب های نخاعی بعد از نقطه ای که نخاع را ترک کرده اند جای بگیرند. زمانی که چنین اتفاقی می افتد، می توانند روی نخاع فشار وارد کنند، باعث ضعف، فقدان حس، و مشکلات روده و مثانه شوند.
کرانیوفارینژیوما
این تومورهای کم سرعت بالای غده ی هیپوفیز شروع می شوند اما زیر خود مغز هستند. ان ها می توانند به غده ی هیپوفیز و هیپوتالاموس فشار اورند، باعث مشکلات هورمونی شوند. از انجا که ان ها خیلی نزدیک به عصب های نوری هستند، همچنین می توانند باعث مشکلات بینایی شوند. تمایل ان ها برای چسبیدن به این ساختارهای مهم می تواند باعث شود ان ها به سختی بدون اسیبی به بینایی یا توازن هورمون جراحی شوند. کرانیوفارینژیوما بیشتر در کودکان معمول هستند، اما گاهی در بزرگسالان نیز دیده می شوند.
دیگر تومورهایی که می توانند نزدیک مغز شروع شوند.
کوردوما
ان ها تومورهایی نادر هستند که در استخوان در پایه ی جمجمه یا انتهای پایینی نخاع شروع می شوند. کوردوما نمی توانند در سیستم عصبی مرکزی شروع شوند، اما می توانند نخاع یا مغز را با فشار وارد اوردن اسیب بزنند.
این تومورها در صورت امکان می شود جراحی شوند، که اغلب نیاز به رادیو درمانی هم دارند، اما بعد از درمان دوباره بر میگردند و باعث اسیب بیشتری می شوند. ان ها معمولا به دیگر ارگان ها منتشر نمی شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد این ها تحقیق سرطان استخوان ما را ببینید.
لنف های غیر هوچکین
لنفوم ها سرطان هایی هستند که در سلول هایی به نام لمفوسیت شروع می شوند. بیشتر لمفوسیت ها در دیگر بخش های بدن شروه می شوند، اما گاهی اوقات در CSF هستند. این لمفوم ها بیشتر در افرادی شایع هستند که مشکلات سیستم ایمنی دارند مثل ان هایی که مبتلا به HIV هستند، ویروسی که باعث بیماری AIDS می شود. به خاطر درمان های جدید AIDS، لمفوسیت های CSF در سال های اخیر کمتر شد اند.
این لموفوم ها اغلب به طور سریع رشد می کنند ویه سختی درمان می شوند. با این حال پیشرفت های اخیر در شیمی درمانی امید برای افراد مبتلا به این بیماری را ارتقا داده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد لمفوم های CSF تحقیق ما را در مورد لمفوم های غیرهوچکین ببینید.
تومورهای هیپوفیز
تومورهایی که در این غده شروع می شوند تقریبا خوش خیم هستند. اما اگر انقدر بزرگ شوند که به ساختار مجاور فشار اوردند یا اگر باعث ترشح هورمونی بیش از حد شوند، در این صورت باعث بروز مشکلاتی می شوند. برای اطلاعان بیشتر تحقیق ما را در مورد تومورهای هیپوفیز ببینید.
آمارهای کلیدی در مورد تومورهای مغز و نخاع چیست؟
براورد های جامعه ی سرطان امریکا برای تومورهای مغز و نخاع در ایالات متحده برای 2015 شامل هم بزرگسالان و هم کودکان است.
- در حدود 22850 تومور بدخیم از نوع مغز و نخاع تشخیص داده خواهد شد. این تعداد با احتساب تومورهای خوش خیم خیلی بیشتر خواهد بود.
- حدود 15320نفر به خاطر این تومورها خواهند مرد.
به طور کلی، شانس اینکه فرد یک تومور بدخیم مغز یا نخاع را دزندگی خود داشته باشد کمتر از 1 درصد است.
نرخ رشد برای تومورهای مغز و نخاع می تواند بسته به نوع تومور تا حدزیادی تغییر کند. نرخ بقا برای برخی از انواع رایج تر تومورها در بخش " نرخ بقا برای تومورهای منتخب مغز و نخاع" بررسی شده است.
ترجمه شده از وبسایت: www.cancer.org